
مغز پلاستیکی است، به این معنی که ظرفیت تغییر در طول زمان را دارد، زیرا افراد، به ویژه بچههای جوان، با محرکها، دانش و تجربیات جدید آشنا میشوند. برخی از جنبههای آموزش موسیقی مستقیماً مهارتهای مهمی را ایجاد میکنند که توسط انعطافپذیری مغز ممکن میشود..
موفقیت تحصیلی:
آموزش موسیقی با دادن مهارتهای تفکر خلاق به بچهها که میتوانند در تمام جنبههای زندگیشان استفاده کنند، یادگیری را در سایر زمینههای درسی تسهیل میکند. اثرات محرک موسیقی باعث شروع تفکر نوآورانه می شود، بنابراین بچه ها می توانند با رویکرد به مسائل از زوایای منحصر به فرد و ارائه راه حل های خلاقانه، به موضوعات چالش برانگیز دانشگاهی نزدیک شوند. بسیاری از موضوعات آکادمیک به حل مبتکرانه مسئله نیاز دارند، مانند یادگیری چندین روش به هم پیوسته برای رسیدن به یک پاسخ یکسان به یک مسئله ریاضی، ایجاد یک فرضیه علمی یا تجزیه و تحلیل شخصیت های کتاب.
کودکانی که ازسنین پایین به مطالعه موسیقی می پردازند و می آموزند که سخت کوشی نتایج مثبتی به آنها می دهد، که اغلب آنها را تشویق می کند تا سخت تلاش کنند و درزمینه های دیگر زندگی خود نیز خوب عمل کنند.
مهارت های گفتاری و زبانی:
مانند زبان گفتاری، موسیقی شامل صداهایی برای صحبت کردن، گوش دادن و رمزگشایی کودکان است. آموزش موسیقی سمت چپ مغز را تمرین می دهد که در پردازش زبان نیز نقش دارد. محیطهای غنی از موسیقی به کودکان کمک میکند مهارتهای شنیداری و کلامی لازم برای درک و برقراری ارتباط از طریق زبان گفتاری را تمرین کنند.آموزش موسیقی همچنین با بهبود مهارتهای واجشناختی، که توانایی فرد برای تشخیص، مقایسه و استفاده از هجاها در کلمات است، مرتبط است. موسیقی ممکن است به صراحت مهارت های زبانی را آموزش ندهد، اما همچنان بر توانایی کودکان برای پردازش جنبه های زبان، مانند هجاها و قافیه تأثیر می گذارد.آواز خواندن و انجام تمرین های شنیداری می تواند به بچه ها کمک کند تا با اجزای مختلف صوتی که کلمات را تشکیل می دهند آشنا شوند. ریتم ها و آهنگ های زبان گفتاری شبیه به موسیقی است، بنابراین بچه ها می توانند با یادگیری موسیقی از سنین پایین یاد بگیرند که لحن را تشخیص دهند و منتقل کنند.
کنترل مهار:
کنترل بازداری توانایی فرد برای کنترل پاسخ های رفتاری خود است. آموزش موسیقی به کودکان خردسال با تاکید بر ریتم می تواند به بهبود کنترل مهار آنها کمک کند. یادگیری موسیقی به بچهها کمک میکند تا تمرکز کنند و مهارتهای تمرکزشان را بهبود ببخشند، بنابراین میتوانند کارها را به نحو احسن انجام دهند و رفتارهای تکانشی خود را کاهش دهند.
هماهنگی:
موسیقی تأثیر عمیقی بر نحوه یادگیری افراد برای حرکت دارد. مغز به دو نیمه تقسیم می شود که توسط یک رشته ضخیم از رشته های عصبی به نام جسم پینه ای به هم متصل می شوند که به دو طرف مغز اجازه می دهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. تمرین جسم پینه ای برای انواع فعالیت های فیزیکی و شناختی مانند هماهنگی و توانایی پردازش اطلاعات پیچیده مهم است. بسیاری از درسهای آموزش موسیقی شامل اجزای فیزیکی هستند، مانند حرکات بازو که از خط وسط بدن عبور میکند یا گامهای رقص که در هر دو طرف بدن تکرار میشود که ارتباطات بین نیمههای مغز را تقویت میکند و هماهنگی کودکان را بهبود میبخشد.
اعتماد به نفس:
رویدادهای برنامه موسیقی مانند نمایش استعدادها و کنسرت ها به بچه ها اجازه می دهد روی صحنه اجرا کنند و مهارت های خود را به دنیا نشان دهند. کودکان با ایجاد و انجام نتایج کار سختی که می توانند به آن افتخار کنند، اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند. فرصتهای اجرا حتی ممکن است به بچهها کمک کند تا با یادگیری نحوه تبدیل عصبیت خود به انرژی مثبت و خلاق، بر ترس صحنه خود غلبه کنند.
حتی زمانی که بچه ها روی صحنه نیستند، هنوز هم می توانند با بازی در میان همکلاسی ها و نشان دادن دانش خود برای معلمان در کلاس، اعتماد به نفس خود را در مهارت های خود ایجاد کنند. کودکانی که به طور مداوم یاد می گیرند که چگونه از طریق اضطراب عملکرد خود کار کنند و شجاعانه استعدادهای خود را به اشتراک بگذارند، می توانند اعتماد به نفس خود را در سایر زمینه های زندگی خود نیز افزایش دهند.
: منبع https://www.miracle-recreation.com/blog/music- education-in-early-childhood/?lang=can
|