آغاز سده نوزدهم شکوفایی رمانتیسیسم را همراه داشت، نهضتی فرهنگی که تکیه آن بر شور و هیجان، تخیل، و فردیت بود. رمانتیسیسم تا حدی به منزله طغیان
در برابر نوکلاسیسیسم سده هجدهم و عصر خِرَد به شمار میآمد نویسندگان رمانتیک قراردادهای پذیرفته شده عصر خود را درهم شکستند و بر آزادی بیان تکیه
کردند نقاشان رنگهایی پرمایه تر درخشان تر را به کار گرفتند و حرکت پویا را بر حالتهای باوقار و متوازن ترجیح اما رمانتیسیسم پرتنوع تر و پیچیده تر از آن
بوده است که بتوان آن را در قالب تعریف و قاعده ای معین گنجاند؛ رمانتیسیسم بر آن بود که تمام قلمروهای انسانی را گسترش دهد و بر كل تجربه بشر احاطه
داشته باشد نهضت رمانتیک دامنهای جهانی داشت و بر تمام هنرها تأثیر گذاشت. ذهنیت پرشور و احساس ویژگی اساسی نهضت رمانتیک در هنر بود. به نوشته
ویلیام وردزورث ، شاعر رمانتیک ،انگلستان شعر ،خوب سرریز بی اختیار احساسهای پرشور است و همین سرریز بی اختیار سبب شد که بخش بزرگی از
ادبیات رمانتیک جنبه ای خودنگارانه ،بیابد زیرا نویسندگان این دوره شخصیت خود را در آثارشان باز می تاباندند. والت ويتمن ، شاعر ،امریکایی این گرایش
ذهنی را به گونه ای زیبا در آغاز یکی از شعرهایش بیان کرده است خود را می ستایم و خود را می سرایم هنرمندان رمانتیک در کنکاش زندگی درونی خود به
ویژه مجذوب قلمرو خیال میشدند جهان ،ناخودآگاه مضمونهای نامتعارف و نامعقول و رؤیا داستانهای رمانتیک در برگیرنده داستانهایی هراس انگیز و فراطبیعی
بود
|